اسْوَد بن عَبْد الاسَد بن هِلال
اشاره
اسْوَد بن عَبْد الاسَد بن هِلال: از قریش، تیره بنیمخزوم
وی از طرف پدر، برادر ابوسلمه و مادرش از قبیله کنده «1» است. اسود بر خلاف ابوسلمه که مادرش از بنیهاشم بود «2» نه تنها به پیامبر ایمان نیاورد، بلکه در مخالفت با او کوشید.
نام وی در شمار استهزا کنندگان پیامبر صلی الله علیه و آله به ثبت رسیده است. «3» در ایّام حجّ او با دیگر مخالفانِ پیامبر در مبادی ورودی مکّه میایستادند تا از ارتباط دیگران با آن حضرت مانع شوند. «4» اسود در جنگ بدر* اوّلین کشته از سپاه مشرکان بود. چون نگاه او به حوض آب ذخیره مسلمانان افتاد سوگند یاد کرد که یا از آن بنوشد یا آن را ویران کند. بدین منظور کوشید؛ امّا حمزه در برابر وی قرار گرفت و پای او را قطع کرد. اسود همچنان در پی تحقق عهد خویش، به پیش رفت و دیوار حوض را با پای دیگر خود ویران کرد و در نهایت در درون حوض به دست حمزه کشته شد. «5» مرگ او غیرت و شجاعت عتبه، و برادرش شیبه و فرزندش ولید را برانگیخت و از لشکر جدا شده، مبارز طلبیدند. «6»
اسود مردی تندخو و بد اخلاق بود.»
مفسران گاه تقابل کفر و ایمان را بهصورت مقایسهای میان او و برادرش ابوسلمه* مطرح کردهاند، چنان که نمونهای از آن را ذیل آیه 32 کهف/ 18 و آیات 19- 25 حاقّه/ 69 و 9- 10 انشقاق/ 84 میبینیم. (1)
. انساب الاشراف، ج 10، ص 4308
(2). الاستیعاب، ج 4، ص 244
(3). جمهرة انساب العرب، ص 144
(4). المحبر، ص 160
(5). المغازی، ج 1، ص 68؛ البدایة والنهایه، ج 3، ص 214؛ الدرالمنثور، ج 4، ص 24
(6). البدایة والنهایه، ج 3، ص 214
(7). همان؛ الثقات، ج 1، ص 166؛ السیرة النبویه، ج 2، ص 624
بر پایه روایتی، زنی که در مدینه مرتکب دزدی شد و پیامبر بهرغم شفاعت برخی اصحاب، دست او را قطع کرد، فاطمه دختر اسود بوده است. «1»
اسود در شأن نزول
1. بنا به نقل کلبی آیه 32 کهف/ 18: «واضرِب لَهُم مَثَلًا رَجُلَینِ جَعَلنا لِاحَدِهِما جَنَّتَینِ مِن اعنبٍ … برایشان داستان دو مردی را بیان کن که به یکی از آن دو، دو بوستان از انگورها دادیم … » درباره او و برادرش ابوسلمه نازل شده است «2» ، درحالیکه منابع، اطلاعاتی درباره باغهای انگورِ اسود ارائه نمیدهد. بنابه روایت ابنعباس آیه درباره عیینه و سلمان نازل شده و خداوند این دو را به برادرانی از بنیاسرائیل تشبیه کرده که یکی از آنها بر اثر ثروت اندوزی، نسبت به خدا کفر ورزید. در برخی منابع نیز مراد از «رَجُلین» پیامبر و اهل مکه یا هر مؤمن و کافری دانسته شده «3» که در این صورت آیه نمادین خواهد بود.
2. بنا به نقل ابنعباس و ضحاک آیات 19 و 25 حاقّه/ 69 «4» و 7 و 10 انشقاق/ 84 «5» که از واگذاری نامه اعمال به مؤمنان و کافران سخن میگوید در شأن اسود و ابوسلمه است.
3. بنا به روایت مقاتل، آیه 40 نبأ/ 78: «و یَقولُ الکافِرُ یلَیتَنی کُنتُ تُربًا» درباره اسود نازل شده است. «6»
4. بنا به روایتی از ابنعباس، مراد از انسان در آیات «وَ قالَ الانسنُ ما لَها» (زلزله/ 99، 3) و «انّ الانسنَ لَکَفور» (حجّ/ 22، 66) اسود است «7» که نسبت به نعمتهای الهی کفران کرد و با مشاهده قیامت نگرانی و تحیّر خود را ابراز خواهد کرد.
5. ذیل آیه 51 صافّات/ 37: «قالَ قائلٌ مِنهم انّی کانَ لی قَرین» از اسود سخن به میان (1). جمهرة انساب العرب، ص 144؛ الطبقات، ج 8، ص 206
(2). تفسیر قرطبی، ج 10، ص 259؛ تفسیر سمرقندی، ج 2، ص 298؛ کشفالاسرار، ج 5، ص 688
(3). تفسیر قرطبی، ج 10، ص 259
(4). تفسیر سمرقندی، ج 3، ص 399؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 175
(5). تفسیر قرطبی، ج 19، ص 179
(6). همان، ص 123
(7). التفسیر الکبیر، ج 23، ص 63؛ تفسیر قرطبی، ج 12، ص 62؛ ج 20، ص 101
آمده و قائل، او شمرده شده است. «1»
6. برخی او را از مصادیق «مقتسمین» دانستهاند؛ یعنی آنان که مسیر ورودی مکّه را برای جلوگیری از ارتباط دیگران با پیامبر صلی الله علیه و آله، بین خود قسمت کرده بودند، که در آیه 90 حجر/ 15 خداوند درباره کیفر آنان سخن دارد. «2»
منابع
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ انساب الاشراف؛ بحرالعلوم، سمرقندی؛ البدایة و النهایه؛ التفسیر الکبیر؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ السیرة النبویه، ابنهشام؛ الطبقات الکبری؛ کتاب الثقات؛ کشف الاسرار و عدة الابرار؛ المحبر؛ المغازی. (1). تفسیر قرطبی، ج 10، ص 259
(2